بهاءالدین کهبد
تاجری اپورتونیست که نماینده ساوجبلاغ شد !
«بهاءالدین کهبد» بازرگان معروف و مالک عمده ساوجبلاغ و کرج، در 1275 خورشیدی متولد شد و از جوانى به کار تجارت و ملک دارى پرداخت. چون شم اقتصادى داشت و بخت با او یار بود، به تدریج رشد زیادى کرد و از اعیان و اشراف و ثروتمندان درجه اول ایران شد و اسم او سر زبانها افتاد.
در 1325 که قوامالسلطنه حزب دموکرات ایران را تأسیس کرد، کهبد به آن حزب پیوست و جزء محارم رهبر حزب شد و با پرداخت مبلغ قابل توجهى از منطقه ساوجبلاغ و کرج به وکالت مجلس در دوره پانزدهم انتخاب شد. هنگام طرح اعتبار نامهى او، تنى چند از وکلا به دارایى او چشم داشتند و براى تصویب اعتبارنامهاش از او حق و حساب مىخواستند ولى او چون ارباب را دیده بود، اعتنایى به آنها نکرد. آنها نیز جوسازى کردند و اعتبارنامه او را رد کردند. دستور انتخابات آن منطقه مجددا" صادر شد. این بار هم کهبد بلامعارض انتخاب گردید و تمام جوانب کار را رعایت کرد و اعتبارنامهاش به تصویب رسید.
در دوره شانزدهم نیز از همان منطقه به وکالت انتخاب شد. در دوره هفدهم نیز وکیل مردم کرج بود. وقتى اختلاف سلیقه بین دکتر محمد مصدق و آیتالله کاشانى در آن زمان به وجود آمد، وکلای مجلس هفدهم به دو دسته شدند. عدهاى به مصدق پیوستند و تعداد کمى هم دور کاشانى جمع شدند. کهبد از آنهایى بود که با مصدق بیعت کرد و موقعیت خود را براى دورههاى بعد تثبیت کرد. ولى در مرداد 1332 ورق برگشت. مصدق و مصدقیان خانهنشین شدند. بهاءالدین کهبد هم به سوراخى خزید ولى مأموران او را پیدا کردند. چندى بازداشت بود تا آزاد شد ولى بى سروصدا به کار تجارت و ملک دارى پرداخت.
پس از مدتى دو بار سر از لاک بیرون کشید و به واسطه شامه قوى که داشت، تشخیص داد که قدرت دست کیست. سرانجام سراغ شریف امامى رفت و او را شریک خود ساخت و در کرج به شهرک سازى که مد روز شده بود، پرداختند و از این رهگذر ثروت خود را چند برابر کرد. ملارد کرج به صورت شهرکى درآمد و زمینهایى که به هکتارى یک تومان خریدارى شده بود، تا مترى ده هزار تومان فروش رفت. روى هم رفته مرد بدى نبود، از خیرات و مبرات کوتاهى نمىکرد و واجبات شرعى خود را هم انجام مىداد. بهاءالدین کهبد بعد از انقلاب اسلامى بازداشت و به زندان افتاد. پس از چند ماهى که از زندان او گذشت با قرار وثیقه آزاد شد و به اروپا رفت و بازنگشت و در سال 1361 در خارج از کشور درگذشت.
منبع: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، نوشته باقر عاقلی،جلد سوم.